جستجو
logo

سینماتیک

0
  • صفحه اصلی
  • برشی از کتاب
  • داستانک
  • دیالوگ های ماندگار
  • ترانه
  • شعر
  • فروشگاه
0

گزیده ای از کتاب مدیر مدرسه نوشته جلال آل احمد

گزیده ای از کتاب مدیر مدرسه نوشته جلال آل احمد

گزیده ای از کتاب مدیر مدرسه نوشته جلال آل احمد

چه وحشتی! می دیدم که این مردان آینده، دراین کلاس ها و امتحان ها آن قدر خواهند ترسید و مغزها و اعصاب شان را آن قدر به وحشت خواهند انداخت که وقتی دیپلمه بشوند یا لیسانسیه، اصلاً آدم نوع جدیدی خواهند شد. آدمی انباشته از وحشت! انبانی از ترس و دلهره. آدم وقتی معلّم است، متوجّه این چیزها نیست. چون طرف مخاصم است. باید مدیر بود، یعنی کنار گود ایستاد و به این صف بندی هر روزه و هر ماهه ی معلم و شاگرد چشم دوخت تا دریافت که یک ورقه ی دیپلم یا لیسانس یعنی چه! یعنی تصدیق به این که صاحب این ورقه دوازده سال یا پانزده سال تمام و سالی چهار بار یا ده بار در فشار ترس قرار گرفته و قدرت محرّکش ترس است و ترس است و ترس!

نام : مدیر مدرسه
نویسنده : جلال آل احمد

برچسب جلال آل احمدخرید رمانخرید کتابخرید کتاب رمانخرید کتاب مدیر مدرسهخرید کتاب مدیر مدرسه نوشته جلال آل احمدخرید کتاب هاب روانشناسیخرید کتاب های جلال آل احمددانلود رماندانلود رمان عاشقانهدانلود کتابدانلود کتاب رماندانلود کتاب رمان عاشقانهدانلود کتاب مدیر مدرسهدانلود کتاب مدیر مدرسه نوشته جلال آل احمددانلود کتاب های جلال آل احمددانلود کتاب های روانشناسیکتابکتاب خوبکتاب مدیر مدرسهکتاب مدیر مدرسه نوشته جلال آل احمدگزیده ای از کتاب مدیر مدرسه نوشته جلال آل احمد
شاید بپسندید

دیالوگ ماندگار فیلم زنده باد زاپاتا + دانلود

گزین گویه های اسکار وایلد

گزین گویه های رنه دکارت

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

پست قبلی
برشی از کتاب جنگ آخرالزمان اثر ماریو بارگاس یوسا
پست بعدی
گزیده ای از کتاب تاریکی معلق روز نوشته زهرا عبدی

در اینستاگرام ببینید

Instagram did not return a 200.

سینماتیک را در اینستاگرام دنبال کنید

خبرنامه سینماتیک

با عضویت در خبرنامه ما شما اولین نفری باشید که از اخبار و مقالات جدید ما مطلع میشوید .

نقشه
  • سینماتیک
  • تماس با ما
لینک های مفید
  • فروشگاه
  • حساب من
  • پرداخت
[ views ]