گزیده ای از کتاب آنا کارنینا نوشته لئو تولستوی
● استپان آرکادیچ : موضوع این است که فرض کن زن داری و زنت را هم دوست داری و عاشق زن دیگری می شوی …
● لوین : معذرت میخواهم، از این جا دیگر هیچ حرفت را نمیفهمم…
این حرف تو برای من درست به همان اندازه عجیب و نا مفهوم است که فرض کن وقتی اینجا خوب سیر شدیم، از کنار نانوایی که رد میشویم یک نان قندی بدزدیم!
……………………..
زمانی که وارد جمعی می شوی لباسهایت معرف تو هستند! و زمانی که خارج می شوی افکار و سخنانت….!
کتاب : آنا کارنینا
نوشته : لئو تولستوی