گزیده کتاب طاعون نوشته آلبر کامو
شر و بدی که در دنیا وجود دارد پیوسته از نادانی میزاید و حسن نیت نیز اگر از روی اطلاع نباشد ممکن است به اندازه شرارت تولید خسارت کند. مردم بیشتر خوباند تا بد و در حقیقت، مساله این نیست. بلکه آنها کم یا زیاد ناداناند و همین است که فضیلت یا ننگ شمرده میشود. نومید کننده ترین ننگها، ننگ نادانی است که گمان میکند همه چیز را میداند و در نتیجه به خودش اجازه آدم کشی میدهد: روح قاتل کور است و هرگز نیکی حقیقی یا عشق زیبا بدون روشن بینی کافی وجود ندارد!
…………………………….
شما قادرید در راه یک اندیشه بمیرید و من از آدمهایی که در راه اندیشه می میرند خسته شده ام. من به قهرمانی عقیده ندارم میدانم که آسان است. به این نتیجه رسیده ام که کشنده است. آنچه برای من جالب است این است که انسان زندگی کند و از آن چیزی که دوست دارد بمیرد…
…………………………….
برای همه مردم همینطور است: با هم ازدواج میکنند، باز هم کمی همدیگر را دوست دارند و کار میکنند.
آن قدر کار میکنند که دوستداشتن را فراموش کنند!
…………………………….
فهمیدهام همهی بدبختی انسانها از این است که به زبان صریح و روشن حرف نمیزنند.از این رو تصمیم گرفتهام که صریح حرف بزنم و صریح رفتار کنم تا در راه درست بیفتم.
کتاب : طاعون
نوشته : آلبر کامو