28 مهر 1400 0دیدگاه 127نمایش داستان کوتاه مردی که خواب هایش را در جیبش گذاشته بود نوشته محمدرضا سرشار بیا پایین! کلمهها مثل سنگ سخت بودند و به شیشهها میخوردند.«راننده» صدا… بیشتر بخوانید